سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فرزند مرده تواند خفت ، و مال ربوده دیده بر هم نتواند نهفت . [ و معنى آن این است که او بر کشته شدن فرزند شکیبایى دارد و بر ربوده شدن مال طاقت نیارد . ] [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 7:23 عصر
یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 3:6 عصر

ما با دلمان هنوز مشکل داریم
صد سنگ بزرگ در مقابل داریم 

معشوق خودش می برد و می دوزد
انگار نه انگار که ما دل داریم

 جلیل صفر بیگی


یکشنبه 101 اردیبهشت 25 , ساعت 12:7 صبح
هرگز برای عاشق شدن، منتظرِ باران و بابونه نباش! گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس، به غنچه ای می رسی که زندگی ات را روشن میکند...
جمعه 101 اردیبهشت 23 , ساعت 11:55 عصر
بعد از مدت ها، رفتن به زادگاه خوش آب وهوای مامان وبابا، یک جایِ درجه یک، که وقتی واردش میشوی حالت جا می آید، یک نفس راحت میکشی، یک جایی که وقتی وارد خیابان هایش می شوی هوای خُنکش حالت را جا می آورد و بالای سرت را که نگاه می کنی درخت های درهم تنیده و سر به فلک کشیده ای را می بینی که به زور اجازه میدهند آسمان را ببینی و خورشید به زور از بین درخت هایش خود نمایی می کند..جایی که وقتی وارد کوچه های قدیم اش می شوی هنوز هم بوی زندگی می آید..هنوز یک جایی هست که با
پنج شنبه 101 اردیبهشت 22 , ساعت 11:53 عصر
لعنت به آدم هایی که مرگ رو فراموش کردن و فکر میکنن که این زندگی حالا حالا ها ادامه داره...بدبخت یه روز پا میشی می بینی دیگه تو این دنیا نیستی...اصلا وجودت از دنیا نیست و نابود شده...محو شدی. از آدم هایی که در حق دیگران ظلم میکنن متنفرم میخوام لهشون کنم..از کسایی که حتی به فکر عزیز ترین آدم زندگیشونم نیستن..امروز چیزی شنیدم که بشدت دلم سوخت اون لحظه و همین الانش دلم خواست و میخواد به اون آدم کمک کنم ولی حیف نمیتونم...همش تو فکرمه...لعنت به این دنیا..لعنت به
<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ