سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند چون از صفّین به کوفه بازگشت به شبامیان گذشت و آواز گریه زنان را بر کشتگان صفین شنود . حرب پسر شرحبیل شبامى که از مهتران مردم خود بود به سوى حضرتش آمد . امام فرمود : ] چنانکه مى‏شنوم زنان شما بر شما دست یافته‏اند چرا آنان را از افغان باز نمى‏دارید ؟ [ حرب پیاده به راه افتاد و امام سواره بود ، او را فرمود : ] بازگرد که پیاده رفتن چون تویى با چون من موجب فریفته شدن والى است و خوارى مؤمن . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 01 اردیبهشت 26 , ساعت 6:29 عصر

c
قلب من ضجه زد و یار نفهمید غمم!
خم شدم زیر تمام مشکلاتش و هنوز؛
او نفهمید که دلباخته‌ی ماه شبم؛
دمِ من قطع شود تا که نبینم غمِ او
دم من قطع شد و یار نفهید غمم...!
من که دیوانه شدم از تپش قلبِ وِی و
او نفهمید که دیوان‌شده‌ی سوز و تبم!
چون لبی تشنه‌ام و آب زلالِ در سبو
می‌نماید خودش آرام و روان در پیِ رود؛
دلبری ساده بوَد چون قُلُپی خوردنِ آب
کاش دل‌های جهان این همه نالان نبود!
جانِ من، جامه‌ی زیبایِ پر از رازِ حریر؛
کاش چالِ‌گونِ تو این همه جانان نبود!
ای تو تندیسِ پری‌رویی و دلبر بودن
کاش دل بردنِ تو این همه آسان نبود؛
ای بلای نابِ دل‌های بی‌آزارِ جهان
کاش لبخند تویِ بی‌خبر آرام نبود!
ای نسیمِ خنکِ صبح و شب و شامِ دلان!
کاش عکسِ رخ تو این همه باناز نبود...!

#سارا_موسوی^^??

 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ