مردم باید خدا به هنگام نعمت شما را ترسان بیند ، چنانکه از کیفر هراسان . آن را که گشایشى در مالش پدید گردید و گشایش را چون دامى پنهان ندید ، خود را از کارى بیمناک در امان پنداشت ، و آن که تنگدست شد و تنگدستى را آزمایشى به حساب نیاورد پاداشى را که امید آن مى‏رفت ، ضایع گذاشت . [نهج البلاغه]
 
چهارشنبه 92 اسفند 28 , ساعت 7:1 عصر
shab
شب آشیان شب‌زده، چکاوک شکسته‌پر رسیده‌ام به ناکجا، مرا به خانه‌ام ببر  کسی به یاد عشق نیست، کسی به فکر ما شدن از آن تبار خودشکن تو مانده‌ای و بغض من  از این چراغ مردگی از این بر آب سوختن از این پرنده کشتن و از این قفس فروختن  چگونه گریه سر کنم که یار غم‌گسار نیست مرا به خانه‌ام ببر که شهر، شهر یار نیست  […]

لیست کل یادداشت های این وبلاگ