عشق آمده ست عشق آمده ست
جان را به تن چون نور کند
از لا به لای قصه ها
بسته دلی مسرور کند
دل را گشا... نقشش ببین
بر نقش آن دل را گزین
چون عشق شوی شیدا شوی
غایب ز چشم، چشم بین
بر هر نگاه پیدا شوی
شوری نما با آن نگاه
بیگانه نیستم..آشنا
در کوچه های زلف تو
شب تا سحر تار میزنم
رقصی ببین افسانه وار
در گوش تو جار میزنم
من ...من نیم..تو گشته ام
بر لب تو لب بسته ام
بگشا تو محراب نگاه
از سجده بر خاک خسته ام
چون باد به رقص.. در موی تو
مست از هوای کوی تو
گویی مرا دل داده ای
در آن دل ...عشق جا داده ای
اکنون که بیدل گشته ام
بر موجت ساحل گشته ام
بنواز مرا بر بوسه ای
گویی که غافل گشته ام
نورم تویی ..شورم تویی
شیدای دل ..شیدای دل
غافل منم ..غافل منم
روحم تویی روحم تویی
سجاده ام بر کوی تو
قبله دل بر سوی تو
گویی نمازت بر هواست
دل بسته بر هر موی تو
عشق آمده ست ..عشقی نما
دل را ز بندش کن جدا
در خاک کوی بندگی
رضا نمیماند به جا
هر رنگی رنگ او شود
در هر نفس یا هو شود
بزن تو جامی از شراب
نقشی به غیر از نقش یار..
یارا عزیز ..بنما خراب
عزیزی از آیینه جویا شد..گفتمش آیینه راز خودخواهیست ،راز سفر به اعماق وجود است چون سفر آغاز کنی به درونش ..گفت راز آیینه را باز کنیم ..به آیینه نگریستیم که در حضور ما پر بود از تصویری آن قاب خالی...به ما تنها یک منعکس کننده تهی
گفتیم دل آیینه ای تهیست گر به اسارت ذهن تن نهد ..آیینه دل را باید رو به خدا گشود تا از تهی بودن به معنای نیستی برسی به آن بودن به معنای جاودانگی و حضور....و این آغازی بود بر نوشتن
خودخواهی آن است که عشق بیافشانیم و خواستار آن باشیم که عشق دریافت کنیم آنچنان که عشق در ذهن و قلب ما نقش بسته .یعنی من با عشق غذایی آماده کنم غذایی که خودم خیلی دوست دارم عاشقشم و انتظار داشته باشم که نفر مقابل از خوردن آن نهایت لذت را ببرد غافل از اینکه او اصلا علاقه ای به این غذا ندارد .بیایید آنگونه که عشق در دل ما نقش بسته با تعریفی که در نزد ما دارد را بی پروا بروز دهیم و پذیرای عشقی باشیک که دیگران با تعریفی که از عشق دارند نثار ما میکنند.
دلم یک آیینه ست
در رقص دل انگیز تو که در وجودم
به شانه ایستاده
امواج گیسوانش را
دلم یک آیینه ست
گاهی با غبار دلتنگی
گاه زنگاری از گذر دور زمان
کافیست
چشم در من بگشایی
تا به نگاهت صیقل یابد وجودم
گفتی مهتابم
گفتمت آری مهتاب
که تو آفتابش باشی تا بتابد
تا همیشه
که از بازتابش تو در وجودم
موج حاصل گردد به دریا
مروارید در صدف
دلم یک آیینه ست
بی تو چه تهی گشته
قاب خالی وجودم
نجف از شهرهای مهم کشور عراق و سومین شهر مذهبی جهان اسلام است. این شهر علیرغم اینکه پیش از اسلام محل سکونت بوده است؛ در صده اول اسلام چندان قابل توجه و اهمیت نبوده؛ و در کنار شهر باعظمت کوفه قریه کوچکی به حساب میآمد که به نام ظهرالکوفه
شناخته میشده است؛ اما با آشکار شدن مدفن مطهر حضرت امام علی (علیهالسّلام) در قرن دوم هجری، این شهر چندان اهمیت و وسعتی یافته است که در حال حاضر شهر کوفه یکی از محلههای آن به شمار میآید.
نجف در 165 کیلومتری جنوب غربی بغداد و 77 کیلومتری جنوب شرقی کربلا و 10 کیلومتری جنوب کوفه در مختصات 31. 99° شمالی و 44.33° غربی قرار گرفته و زاویه انحراف قبله آن 21 درجه و 52 دقیقه و 56 ثانیه است. وجود شهر باستانی حیره در مجاورت آن، که تمدن درخشانی در تاریخ عراق دارد، از سابقه تاریخی این منطقه خبر میدهد. وادی السلام در شمال و دریای خشک شده نجف در مغرب و صحرایی متصل به بادیه الشام که تا عربستان و اردن و سوریه ادامه دارد در مغرب آن واقع شده است. مساحت کل شهر 7500 هکتار است که از این میزان حدود 5000 هکتار بافت شهری است. در 80 سال اخیر از جانب شمالی، جنوبی و شرقی قلب تاریخی شهر توسعه یافته است. در سرشماری سال 2003 میلادی حدود 585000 نفر جمعیت داشته است.نجف در 165 کیلومتری جنوب غربی بغداد و 77 کیلومتری جنوب شرقی کربلا و 10 کیلومتری جنوب کوفه در مختصات 31. 99° شمالی و 44.33° غربی قرار گرفته و زاویه انحراف قبله آن 21 درجه و 52 دقیقه و 56 ثانیه است. وجود شهر باستانی حیره در مجاورت آن، که تمدن درخشانی در تاریخ عراق دارد، از سابقه تاریخی این منطقه خبر میدهد. وادی السلام در شمال و دریای خشک شده نجف در مغرب و صحرایی متصل به بادیه الشام که تا عربستان و اردن و سوریه ادامه دارد در مغرب آن واقع شده است. مساحت کل شهر 7500 هکتار است که از این میزان حدود 5000 هکتار بافت شهری است. در 80 سال اخیر از جانب شمالی، جنوبی و شرقی قلب تاریخی شهر توسعه یافته است. در سرشماری سال 2003 میلادی حدود 585000 نفر جمعیت داشته است.
8 - مهمترین اماکن زیارتی نجف
[ویرایش]
مهمترین جایگاههاى زیارتى این شهر عبارتند از:
8.1 - حرم مطهر امیرالمؤمنین
امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) در رمضان سال 40 هجری پیوسته از شهادت خود خبر میداد و به اطرافیان خویش میفرمود: «از قضای الهی نمیتوان گریخت.» شقیترین مردم، یعنی ابن ملجم مرادی، در مسجد و در حالی که امام علی (علیهالسّلام) در حال اقامه نماز بودند؛ به هنگام سجده، ضربهای بر آن حضرت وارد نمود. امام (علیهالسّلام) در شب بیست و یکم ماه رمضان سال 40 هجری با حضور خاندان، وصایای خود را بیان داشت، و به وصی خود چنین فرمود: «فرزندم حسن (علیهالسّلام) با تو سخنی چند دارم، امشب آخرین شب عمر من است چون درگذشتم با دست خود مرا غسل ده و کفن کن و بر جنازهام نماز بخوان، تمام این کارها را خودت شخصاً انجام ده، سپس جنازهام را در تاریکی شب، مخفیانه دور از شهر کوفه به خاک سپار تا کسی از آن باخبر نشود».
و در وصیتی دیگر به حسن و حسین (علیهماالسّلام) فرمود: «هر گاه مرگم فرا رسید مرا در تابوتم گذارید و در حالیکه عقب آن را به دوش گرفتهاید حرکت کنید جلوی تابوت خود حرکت خواهد کرد. مرا به سمت غریین ببرید در آنجا صخرهای سفید خواهید دید که نورانی است آنجا را حفر کنید و مرا در آن مکان مدفون سازید».
آن دو بزرگوار همانگونه که پدرشان فرموده بود عمل کردند و پس از حفر مکان مورد نظر، نوشتهای در آنجا یافتند که بدین مضمون بود: «این مکانی است که آن را حضرت نوح (علیهالسّلام) برای علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) فراهم کرده است». حسن و حسین (علیهماالسّلام) بعد از هموار کردن روی قبر و مخفی نمودن مکان آن در حالیکه از احترام و عنایت خداوند بر پدرشان، آگاه شده بودند، با همراهان به خانه بازگشتند. فردای آن شب یعنی روز بیست و یکم ماه رمضان، مردم کوفه که مشتاق به تشییع و خواندن نماز بر پیکر مطهر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بودند به خانه آن بزرگوار مراجعه کردند. فرزندان علی (علیهالسّلام) آنان را به آنچه انجام داده بودند آگاه ساختند و چون مردم خواهان معرفی مرقد او گشتند در پاسخ گفتند: «بنا به وصیت او محل دفنش را مخفی ساختیم.»
مردم و شیعیان کوفه که چنین دیدند، با قلبی محزون و شکسته به خانههای خود بازگشتند. امام (علیهالسّلام) به فرزندان خود سفارش کرد که او را مخفیانه به خاک سپارند، زیرا میدانست دشمنان از هیچ کاری حتی شکافتن مرقد او خودداری نمیکنند و فرزندان و بستگان او برای جلوگیری از بیحرمتی به آن بزرگوار در برابر دشمنان میایستند در نتیجه خونریزی و اختلاف در جامعه به وجود میآید. پیش بینی امام صحیح بود زیرا در دوران امارت حجاج ثقفی بر کوفه حدود 3000 قبر برای پیدا کردن مدفن علی (علیهالسّلام) نبش گردید ولی موفق به کشف مدفن او نشدند.
آستان مقدس حضرت على (علیهالسّلام) در مرکز شهر نجف قرار دارد که از یک گنبد طلایى عظیم و یک گنبد خانه و رواق هاى متعدد و یک صحن، با برخى ضمائم تشکیل شده است. نخستین ساختمان حرم مطهر در دوران هارون الرشید عباسى بنا گردید و پس از آن همواره در حال تجدید و عمران و توسعه بوده است. ساختمان امروزى از آثار صفویه است. گنبد عظیم و ایوان روحبخش آن، به دستور نادرشاه افشار با خشتهاى طلایى تزیین شده. آیینهکارى حرم به وسیله هنرمندانى از اصفهان در سالهاى دهه چهل شمسى انجام گرفت. قبر مطهر حضرت، درون صندوقى از خاتم و ضریحى نقرهاى قرار دارد، صندوق خاتم از ساخته هاى دوران شاه اسماعیل صفوی است و از نفایس روزگار بهشمار مىرود. ضریح مطهر توسط هنرمندان هندى و چینى در سال 1345 ه.ق در هند به همت رهبر شیعیان اسماعیلی ساخته و تقدیم حرم مطهر گردیده است. گرداگرد مرقد منور را از چهار سو رواق دربرگرفته است که همگى به زیباترین شکل توسط هنرمندان ایران تزیین یافته است. حرم مطهر داراى صحن بسیار بزرگ و دلگشایى است که اطراف مرقد مطهر را دربرگرفته است. این صحن از ساخته هاى دوران صفوى است.
8.2 - مقام حضرت زین العابدین
در نزدیکی حرم مطهر مکانی به مقام «امام زینالعابدین (علیهالسّلام)» مشهور است و گفته میشود که آن بزرگوار هرگاه به زیارت جدش امیرالمؤمنین میآمد در مکان مزبور اقامت کرده و از آنجا به بعد را با پای پیاده به حرم و مرقد جدش (که در آن دوران برای همه مشخص نبود و فقط خواص، محل قبر مطّهر را میدانستند) مشرف میشد. مکان دیگری در جوارصحن مطهر نیز به مقام امام زینالعابدین (علیهالسّلام) مشهور بود که بهصورت مسجد در آمده و بسیاری در آن نماز میگذاشتند، مسجد مذکور در تعمیر و بازسازی ساختمان صحن و بههنگام گشودن درب غربی صحن از میان رفت.
8.3 - مقام حضرت حجت و امام صادق
این دو مقام در گورستان وادى السلام قرار دارد و مردم به زیارت و نمازگزاردن در آن مى پردازند. در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) آوردهاند که آن بزرگوار هنگامی که برای زیارت مرقد مطهر جدش وارد نجف گشت در سه محل نماز گذارده و توقف کردند و چون از آن سه مکان سؤال شد فرمودند:
مکان اول: مرقد جدم امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) بود.
مکان دوم: محل رأس الحسین (علیهالسّلام) (مکانی که سر مطهر امام حسین (علیهالسّلام) را هنگام انتقال به کوفه مدتی در آنجا بر زمین نهاده بودند.)
و مکان سوم: محل منبر حضرت قائم (عجّلاللّهتعالیفرجهالشریف) میباشد. از روایت فوق پی میبریم که در نجف مقامی به نام موضع منبر حضرت صاحبالزمان وجود دارد ولی به مشخصات آن مکان تصریح نشده است. در کنار مقام امام زمان (عجّلاللّهتعالىفرجهالشریف)، مقام امام صادق (علیهالسّلام) قرار دارد.
8.4 - قبرستان وادیالسلام
این قبرستان یکى از مقدسترین گورستانهاى مسلمانان و شیعیان است و در روایات آمده: «هر مؤمنى در شرق یا غرب جهان دیده از جهان برگیرد به روح او ندا مى رسد که به وادى السلام ملحق شو.» و بدین منظور فرشتهاى است به نام «ملک نقاله» که ارواح مؤمنان را از سرتاسر جهان به این گورستان مى آورد.
12 - تشکیل و توسعه حوزه علمیه نجف
[ویرایش]
درباره تأسیس حوزه علمیه نجف دو نظر اساسی وجود دارد. گروه نخست بر این باورند که با هجرت شیخ طوسی در ابتدای قرن پنجم هجری، به نجف و با تشکیل مجلس درس خود، وی حوزه علمیه را بنانهاد و آن شهر را به یکی از مرکزهای علمی و فرهنگی شیعی تبدیل کرد. شماری دیگر معتقدند پیش از آمدن شیخ، در نجف حلقههای بحث و درس در جوار مرقد امیرمؤمنان (علیهالسّلام) برقرار و حوزه علمیه شکل گرفته بوده است. در ضمن اذعان به حضور و آمد و شد دانشمندان به نجف و تلاش علمی ایشان پیش از شیخ طوسی، اما اقدام اساسی برای تشکیل جامعه علمی در نجف چندان که بتوان نام حوزه علمیه بر آن نهاد، پس از مهاجرت شیخ تحقق یافته است.
حوزه علمیه نجف پس از وی تاریخ با فراز و نشیبی را سپری کرده است که مراحل آن عبارت اند از:
12.1 - دوره تکوین و تثبیت
این دوره با حضور شیخ طوسی در نجف (448ـ460) مقارن است. وی که از شاگردانِ برجسته شیخ مفید (متوفی 413) و سیدمرتضی علمالهدی (متوفی 436) بود، پس از وفات علمالهدی ریاست علمی شیعیان بغداد را برعهده گرفت.
12.2 - دوره تبعیت و رکود
این دوره طولانی با وفات شیخ طوسی آغاز شد و تا اوایل قرن دهم ادامه یافت. ظهور محمدبن ادریس حلّی (متوفی 598) در حلّه رونق حوزه علمیه این شهر را به همراه داشت ولی همین مسئله به رکود حوزه علمیه نجف شتاب بیشتری بخشید. با همه این احوال، در این دوره نیز حوزه نجف از تکاپوی علمی دور نماند. از ابوعلی طوسی، فرزند شیخ طوسی، (متوفی 515) اثری چون المرشد الی سبیل المتعبد و الامالی به جای مانده است. وی نزد علمای شیعه باعنوان مفید ثانی شهرت دارد. ابن شهر آشوب مازندرانی، فضل بن حسن طبرسی مؤلف مجمع البیان و ابوعبداللّه حسین بن احمد بن طحّال مقدادی تربیت یافتگان محضر اویند.
منبع: نجف ویکی شیعه
https://bookmark-dofollow.com/story12715304/flights-najaf-to-tabriz
https://mediajx.com/story13708722/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmark-template.com/story12589637/flights-najaf-to-tabriz
https://socialmediainuk.com/story11246873/flights-najaf-to-tabriz
https://ztndz.com/story12989093/flights-najaf-to-tabriz
https://socialrus.com/story10788588/flights-najaf-to-tabriz
https://socialmediastore.net/story11279664/flights-najaf-to-tabriz
https://gorillasocialwork.com/story11458606/flights-najaf-to-tabriz
https://socialnetworkadsinfo.com/story11373670/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkport.com/story11247909/flights-najaf-to-tabriz
https://dirstop.com/story11446019/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkbirth.com/story11132775/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkloves.com/story11398401/flights-najaf-to-tabriz
https://getsocialpr.com/story11464503/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarklinking.com/story12773223/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkspedia.com/story12751179/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkshome.com/story12758678/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarksfocus.com/story12763403/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarksurl.com/story12764753/flights-najaf-to-tabriz
https://myeasybookmarks.com/story12757922/flights-najaf-to-tabriz
https://e-bookmarks.com/story12757412/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkalexa.com/story12755466/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmark-group.com/story12759822/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkinglife.com/story12753543/flights-najaf-to-tabriz
https://mixbookmark.com/story12758250/flights-najaf-to-tabriz
https://checkbookmarks.com/story12769925/flights-najaf-to-tabriz
https://mylittlebookmark.com/story12749075/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkfox.com/story12755374/flights-najaf-to-tabriz
https://ariabookmarks.com/story12764404/flights-najaf-to-tabriz
https://webookmarks.com/story12772656/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarksoflife.com/story12775371/flights-najaf-to-tabriz
https://businessbookmark.com/story12761443/flights-najaf-to-tabriz
https://ledbookmark.com/story12867279/flights-najaf-to-tabriz
https://socialaffluent.com/story12763444/flights-najaf-to-tabriz
https://bookmarkyourpage.com/story12773869/flights-najaf-to-tabriz
https://tornadosocial.com/story12770751/flights-najaf-to-tabriz
https://topsocialplan.com/story12759685/flights-najaf-to-tabriz
https://socialbuzzmaster.com/story12758195/flights-najaf-to-tabriz
https://social4geek.com/story12768847/flights-najaf-to-tabriz
https://socialupme.com/story12757724/flights-najaf-to-tabriz
https://thekiwisocial.com/story12780879/flights-najaf-to-tabriz
https://socialstrategie.com/story12757873/flights-najaf-to-tabriz
https://tvsocialnews.com/story12769805/flights-najaf-to-tabriz
https://wavesocialmedia.com/story12774247/flights-najaf-to-tabriz
https://thesocialcircles.com/story12757702/flights-najaf-to-tabriz
https://esocialmall.com/story12771703/flights-najaf-to-tabriz
https://highkeysocial.com/story12747244/flights-najaf-to-tabriz
https://socialbaskets.com/story12773381/flights-najaf-to-tabriz
https://reallivesocial.com/story12768755/flights-najaf-to-tabriz
https://pr7bookmark.com/story12677479/flights-najaf-to-tabriz
شکوه یک غم شیرین را
در نجوای عاشقانه ای
غزل خواهم کرد
و با گنجشکها در باغچه خدا
دانه های مهر را میابم
من از آگاهی آدم
به خاک آمده ام
آنگاه که وسوسه عصیان
مرا به آیینه نشان میداد
از کجایم...بر کجایم...
میشکند دل شبنم که میلغزد
بر رخسار گلبرگ گل سرخ...
آفتاب برون میاید از ستیغ کوه
شب سحر شد...
نمازم قضاء گشت
جام شراب من کجاست...
میشوم در فنا که بدانم من..
که منم
میگفت که تویی ساخته در پنجه من
چنگت بزنم..چنگت بزنم
گفتم که منم چنگ به دست ضخمه تو
خواهی که بزن
خواهی بنواز
من دم نزنم ..من دم نزنم
گفتا که ز عشق افشاند
در خاک دلت... دل را
گفتم که محال گردد دل
بر غیر سپارم من
گفتا به خنده کای خام
غیر را به چه بشناسی
چون دیده به من بازی
گفتم ز خامی من
خواهم برهم باری..
گفتا که وقت آمد..
دستت دهم از یاری
در رگ جان من چرا..
نشاندی از عشق و وفا
گر که شوم ز تو جدا
دم زنی بیا بیا
آمده ام به راه تو
بسته دلم به پای تو
خواهی کشان کشان شوم
هر چه تو خواهی آن شوم
من که ندارم پای پیش
با دل مست دوان شوم
دل ..همه جان تو میشوی
سر نهان تو میشوی
در من نمانده هیچ قرار
قرار من تو میشوی
رضا بسوزد از میان
تا که شوی در او عیان
جام دگر بده مرا...
گذرکنم من از زمان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ