در حالی یادگیری سیار توانایی بالقوه ای برای حمایت از انواع مختلف آموزش دارد؛ اما آموزش عالی حوزه مستعدی برای ادغام یادگیری سیار یادگیرنده محور می باشد؛ زیرا دانشجویا در هرجایی از دانشگاه و داتشکده ها به دستگاه های سیار دسترسی دارند. در زمینه پیاده سازی یادگیری سیار در آموزشی عالی کارهای مختلفی صورت گرفته است. برای مثال اساتید دانشگاه می توانند از دستگاه های موبایل برای ارائه بازخورد به دانشجویان و اجرای ارزیابی های تکوینی و حتی تراکمی استفاده شود. همچنین می توان در یک دوره از کدهای دو بعدی یا QR برای ارجاع به منابع بیشتر استفاده کرد. این کدها می توانند اطلاعاتی همچون لینک یک فیلم، شبیه سازی آموزشی آنلاین یا پادکست را در خود ذخیره کنند. سپس دانشجو با استفاده از نرم افزارهای خاصی می توانند این کدها را اسکن و به فیلم یا شبیه ساز دسترسی پیدا کنند و آن را مشاهده کنند. همچنین اساتید و مدرسان دانشگاه می توانند از دستگاه های موبایل برای حضور و غیاب و پیگیری پیشرفت دانشجویان استفاده کنند. هر چند دانشگاه هایی همچون استنفورد، ابیلین چریستین، و دانشگاه واشنگتون در پیاده سازی یادگیری سیار پیشگام بوده اند ولی پیاده سازی این نوع از یادگیری در آموزش عالی هنوز به دلیل عوامل اجتماعی، فرهنگی و سازمانی چالش بر انگیز است.
دست
بر سر ز غم و سینه کنم چاک
که
من افتادم
آنقدر ناله کنم
زار زنم
چونکه
چنین افتادم
خاک هر دم که شنید
ناله من با ترکی
خواهد مرد
وای از آن روز که من
مستم و از دست فلک
ناشادم
همچو فرهاد
زنم تیشه به سر
یا چو مجنون
ره صحرا گیرم
غم خود با که توان گفت
که
شیرین داند فرهادم
قصه شوق قناری
به یقینم
در باز قفس است
منم آن مرغ مهاجر
دل وبالم
همه را
از حسرت دادم
ما همدیگر را
آنچنان زود شناختیم
که خودمان را اینچنین
دیر پیدا کردیم
ما در ایستگاهی که قرار بود
با خودمان سفر کنیم
همسفر شدیم و
خودمان را ترک کردیم.
((سید محمد مرکبیان))
c
قلب من ضجه زد و یار نفهمید غمم!
خم شدم زیر تمام مشکلاتش و هنوز؛
او نفهمید که دلباختهی ماه شبم؛
دمِ من قطع شود تا که نبینم غمِ او
دم من قطع شد و یار نفهید غمم...!
من که دیوانه شدم از تپش قلبِ وِی و
او نفهمید که دیوانشدهی سوز و تبم!
چون لبی تشنهام و آب زلالِ در سبو
مینماید خودش آرام و روان در پیِ رود؛
دلبری ساده بوَد چون قُلُپی خوردنِ آب
کاش دلهای جهان این همه نالان نبود!
جانِ من، جامهی زیبایِ پر از رازِ حریر؛
کاش چالِگونِ تو این همه جانان نبود!
ای تو تندیسِ پریرویی و دلبر بودن
کاش دل بردنِ تو این همه آسان نبود؛
ای بلای نابِ دلهای بیآزارِ جهان
کاش لبخند تویِ بیخبر آرام نبود!
ای نسیمِ خنکِ صبح و شب و شامِ دلان!
کاش عکسِ رخ تو این همه باناز نبود...!
#سارا_موسوی^^??
لیست کل یادداشت های این وبلاگ